نويسنده: بهاء الدين خرمشاهي





 

تفسير بيضاوي يا انوارالتنزيل و اسرار التأويل تأليف قاضي عبدالله بن عمر بيضاوي از حکما و متکلمان و مفسران و فقهاي برجسته ي ايران در عصر مغول است. در بيضاوي فارس به دنيا آمد. نام او در واقع منسوب به همين ناحيه است. چندي در شيراز و چندي در تبريز، منصب قضا و قاضي القضاتي داشته است. در اواخر قرن هفتم درگذشته است. بعضي منابع، تاريخ وفات او را 685 و بعضي 691 هجري ياد کرده اند. او در تبريز درگذشت و در قبرستان چرنداب مدفون است.
قاضي بيضاوي در زمينه ي اغلب علوم عقلي و نقلي تأليفاتي دارد. مهمترين آثار او عبارتند از: طوالع الانوار و مطالع الانظار در علم کلام و منهاج الوصول در علم اصول. مهمترين اثر او تفسيرش انوارالتنزيل و أسرار التأويل است که به اتفاق آراء اهل نظر، در ميان تفاسير کم حجم قرآن کريم، از همه محققانه تر است و از زمان تأليف، مدار درس و بحث قرار گرفته و علاوه بر آن که در شرق اسلامي جزو کتب درسي پر مراجعه ي حوزه هاي علميه بوده، در غرب و جهان شرق شناسي و اسلام شناسي نيز مورد توجه و بهترين مرجع اسلام شناسان است.
بيضاوي در مقدمه ي کوتاهي که بر تفسيرش نوشته است مي گويد: «گرانمايه ترين و شريف ترين علوم، علم تفسير است که رأس و رئيس همه ي علوم ديني و اساس قواعد شرع است و سزاوار نيست که کسي به آن دست يازد و به بحث در اين مقام بپردازد، مگر آن که در اصول و فروع معارف دني، يَدِ طولاني داشته باشد و در علم عربيت و فنون ادبيت سرآمد باشد. و من از ديرباز در دل داشتم که در اين فنّ کتابي بنگارم که چکيده ي زلال انديشه ي بزرگان صحابه و تابعين و سلف صالح باشد، مشتمل بر نکات ارزنده و لطايف و ظرايفي که خود و ديگران از افاضل متأخران و بزرگان محققان استنباط کرده ايم، و از چهره ي قراآت مربوط و منقول از امامان هشت گانه ي معروف و قرائت ها شاذّ و نادر منسوب به قراء معتبر نقاب برگيرد؛ اما کمبود بضاعتم مرا از اقدام و نيل به اين مرام بازمي داشت، تا در دلم افتاد که توفيق و خير از خداوند بطلبم و آستين همت بالا بزنم و آرزوي ديرين را جامه ي عمل بپوشانم و در خاطرم آمد که نام آن را پس از اتمام، انوارالتنزيل و اسرارالتأويل بگذارم».
حاجي خليفه در کشف الظنون مقاله ي مفصلي درباره ي انوار التنزيل دارد و بيش از چهل حاشيه و تعليقه بر آن ياد کرده است و در آن ميان، حاشيه ي محيي الدين محمد، معروف به شيخ زاده و قوجوي را پرفايده تر و آسان فهم تر از همه معرفي کرده است؛ و درباره ي تفسير مي نويسد: «تفسيري است عظيم الشأن و بي نياز از معرفي. در اين آثار آنچه را که مربوط به إعراب و معاني و بيان است، از کشاف زمخشري و آنچه را که مربوط به حکمت و کلام است از تفسير کبير فخررازي و آنچه را مربوط به اشتقاق و غوامض حقايق و لطايف اشارات است، از تفسير راغب اصفهاني گردآورده و بازيافته ها و باريک انديشي هاي خود را نيز بر آن افزوده است».


1. بسيار موجز است، و بدون حاشيه روي يا دورپروازي به تبيين معناي آيات مي پردازد. بحث هاي زباني و دستور زباني اش هم کوتاه و پرمغز است.
2. متعرض مسائل کلامي هم مي شود. نظرگاه بيضاوي، اشعري اعتدالي است. مباحث اعتزالي تفسير کشاف را که منبع اساسي اوست يا حذف مي کند، يا به کوتاهي طرح و سپس رد مي کند.
3. به مباحث و مسائل فقهي نيز با احاطه و اشراف تامّ مي پردازد. مکتب فقهي او مذهب شافعي است.
4. بيضاوي براي عقل و بحث هاي عقلي، بيش از ساير اشاعره ارزش قائل است، و از اين نظر تابع و تحت تأثير منبع ديگرش، يعني تفسير کبير فخر رازي است.
5. به اختلاف قراآت و داوري درباره ي آنها نيز مي پردازد.
6. با آن که تفسير نقلي يا روايي نيست، يعني به احاديث کمتر پرداخته است، ولي از اسرائيليات خالي نيست.
7. در پايان هر سوره، احاديثي در فضل و فضيلت و ثواب قرائت آن دارد که غالباً مقتبس از کشاف يا تفسير کبير است. بعضي از محققان، اين گونه احاديث را معتبر نمي دانند. ولي نظاير اين گونه احاديث، در ميان احاديث تفسيري و تفسيرهاي شيعه بسيار است.

منبع مقاله :
خرمشاهي، بهاء الدين؛ (1389 )، قرآن پژوهي (1)، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ چهارم.